یادیاران
دوشنبه ها،یادی از شهدای جهاد فرهنگی
نوکر امام حسین(ع)
ازصبح به عزاداری رفته بودیم همه ی خانواده جداجدا بودیم
عصربرای استراحت کوتاهی به خونه برگشتم ولی علی هنوز نیامده بود.مامانم خیلی نگرانش بود.
دوهفته ست که سرماخورده واصلاًحالش خوب نیست.
چند روزی هست که بابچه های هیئت در تدارک مراسم عزاداری امام حسین(ع)هستند وکمتر میادخونه یا بهتر بگم اصلا نمیادخونه.
میخواستم برم شیون عرشیان دیگه شب شده بود.آماده شدم و از خونه اومدم بیرون.
فقط از مسجد شهدا تا گلزار شهدا بارون باریده بود دیگه هیچ جا نباریده بود و زمین خشک بود.
کنارمسجد علی و محمدعلی وچند نفر دیگه رو دیدم که داشتن میرفتن بالا؛منم رفتم کنارشان تا باهم بریم بالا.
محمدعلی دوپرچم بزرگ که معلوم بود سنگین هستند،دستش بود.
بهش گفتم کمک نمیخوای؟
لبخندی زد و گفت: پرچم هارو خودم میارم میخوام نوکر امام حسین باشم
راوی:خواهر شهید
شادی روح شهدای جهاد فرهنگی،به ویژه شهید محمد علی اسدی صلوات
نویسنده خادم سایبری در
06:20 ب.ظ |
یادیاران
دوشنبه ها،یادی از شهدای جهاد فرهنگی
کبوتر مسجد
عبادتگاه و مساجد خدا را تنها کسانی باید آباد کنند که به خدا و روز قیامت ایمان دارند و نماز را برپا داشته و زکات می پردازند و جز از خدا نمی ترسند.امید است که آنان از ره یافتگان باشند.(توبه.۱۸)
منتظر شنیدن صدای اذان از گلدسته های مسجد بود.به سرعت پاهای کوچکش را می شست و مثل یک بچه آهو با شور و شوق به سمت مسجد می رفت.
از بچگی با سجاده،نماز و مسجد آشنا بود.اوایل در مسجد می نشست و فقط نماز خواندن مردم را تماشا می کرد و لذت می برد تا اینکه مهر و محبت نماز به دلش افتاد.بقیه هم علی را تشویق می کردند و به او آفرین می گفتند.
علی مکبر مسجد شد و صدایش به یادگار ماند.
راوی:فاطمه اسدی.خواهرشهید
شادی روح شهدای جهاد فرهنگی،به ویژه شهید علی اسدی #صلوات.
منبع: کتاب تسبیح سرخ

نویسنده خادم سایبری در
05:46 ب.ظ |

شهید علی اسدی
درهرکارخدارادرنظر داشت
نام ونام خانوادگی: بسیجی علی اسدی
نام پدر: اکبر
تاریخ و محل تولد: 1376/09/12 - خانوک
تاریخ ومحل شهادت: 93/01/05 - طلاییه
پست فرهنگی: مسئول تدارکات و مالک اشتر گروه نوجوانان/ محصل(دوم دبیرستان رشته ی شیمی)
سن هنگام شهادت: 16سال3ماه23روز
نگاهی کوتاه به زندگی علی
او در آذر ماه سال 1376پا به عرصه ی وجود نهاد. نام او را از
امیرمؤمنان گرفتند. نام علی را برای او برگزیدند. از همان ابتدای کودکی با
مسجد انس گرفت و مکبر مسجد بود. همه او را دوست داشتند چهره ای خندان و
دلی مهربان داشت. او مذهبی و متدین بزرگ شد تا اینکه وارد دبستان شد و
دوران ابتدایی را در مدرسه علوی گذراند. بعد از آن وارد راهنمایی شهید علی
اسدی شد و سپس برای ادامه تحصیل در دبیرستان امام صادق(علیه السلام)
زادگاهش ثبت نام کرد. پس از گذراندن سال اول دبیرستان در رشته ی شیمی در
هنرستان بحرالعلوم*ثبت نام کرد و به ادامه تحصیل پرداخت.
وی ازسال دوم راهنمایی به همراه پسرعموی خود* وارد گروه نوجوانان هیأت
محبین شد او که برای سومین بار به راهیان نور رفت به درجه ی رفیع شهادت
رسیدپیکر او پس ازتشییع در گلزار شهدای خانوک به خاک سپرده شد.
نویسنده خادم سایبری در
01:23 ب.ظ |